دعای فرج
سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
شیعیان کیستند؟

شیعیان کیستند؟
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شیعیان کیستند؟ و آدرس labbaikyamahdi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





طراح قالب
ثامن تـــم
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 81
بازدید ماه : 80
بازدید کل : 62458
تعداد مطالب : 80
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 2

ظرف روزهای گذشته عراق با بحران حمله گروه تکفیری داعش به مناطق شمالی خود روبرو گردیده که رویای تسلط بر بغداد و تشکیل “دولت اسلامی عراق و شام” را در سر خود دارند. گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام که به اختصار داعش نامیده می شود یکی از خطرناکترین گروه های سلفی است که تا پیش از این اقدامات خود را در جبهه سوریه دنبال می کرد اما با تغییر استراتژی روند تحرکات خود را هم اکنون در عراق متمرکز نموده است.

 

 620549 571 اتحاد علمای تشیع و اهل سنت در مقابله با فتنه بعثی تکفیری

پرچم گروه تکفیری داعش

رهبر این گروه ابراهیم عواد ابراهیم البدری السامرایی معروف به ابوبکر البغدادی و تعداد اعضای اصلی و آموزش دیده آن در حدود ۱۸ هزار نفر و همراه با سایر مزدوران این گروهک تا ۷۰ هزار نفر تخمین زده می شود. هدف ترویست های داعش تشکیل خلافت و حکومت اسلامی است که مرزهای آن جغرافیای سوریه ، لبنان، عراق، فلسطین، اردن و حتی کویت را نیز در بر می گیرد.

620541 571 اتحاد علمای تشیع و اهل سنت در مقابله با فتنه بعثی تکفیری


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
سه شنبه 3 تير 1393برچسب:اثبات تشیع, .::. 1:56 .::. منتظر ظهور .::.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم، در باره امير مؤمنان عليه السلام روايات بي‌شماري دارند كه مقام و عظمت آن حضرت را در عالم هستي و جايگاه ايشان را در نزد پيامبر خدا بيان مي‌كند.

در روايات صحيح آمده است كه رسول خدا فرموده است:

هر كه علي را دشنام دهد، مرا دشنام داده است.

متن روايت به نقل حاكم نيشابوري:

(4615)- أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ كَامِلٍ الْقَاضِي، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ الْعَوْفِيُّ، ثنا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ، ثنا إِسْرَائِيلُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، فَقَالَتْ لِي: أَيُسَبُّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِيكُمْ؟ فَقُلْتُ: مُعَاذَ اللَّهِ، أَوْ سُبْحَانَ اللَّهِ، أَوْ كَلِمَةً نَحْوَهَا، فَقَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: "مَنْ سَبَّ عَلِيًّا فَقَدْ سَبَّنِي".

 هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ، وَقَدْ رَوَاهُ بُكَيْرُ بْنُ عُثْمَانَ الْبَجَلِيُّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ بِزِيَادَةِ أَلْفَاظٍ.

ابو عبد الله جدلي مي‌گويد: بر ام سلمه وارد شدم. به من گفت: آيا كسى در ميان شما هست كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله را سب كند و دشنام دهد؟ گفتم: پناه بر خدا... فرمود: از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه فرمود: هر كس على (عليه السلام) را سب كند، به درستى كه مرا سبّ كرده است.

اين روايت سندش صحيح است در حالي‌كه بخاري و مسلم آن را نياورده اند. اين روايت را بكير بن عثمان بجلي از ابو اسحاق با اضافه تعبيرات ديگر روايت كرده است.

المستدرك على الصحيحين  ج 3 ،  ص 130

متن روايت با عكس كتاب

عکس 1

 

 

عکس 2

 

عکس 3

 

تصحيح روايت توسط ذهبي

همانگونه كه در متن فوق، ديده مي‌شود، در پاورقي كتاب تصحيح ذهبي نيز نقل شده است:

4615- قال في التلخيص: صحيح

نكته:

روايت فوق، با سند هاي صحيح ديگر نيز در منابع اهل سنت نقل شده است كه در مقاله جداگانه آنها را بررسي كرده ايم . براي اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه فرماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=15825

موسسه تحقیقاتی ولی عصر (عج


برچسب‌ها:
سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:اثبات تشیع, .::. 12:38 .::. منتظر ظهور .::.

براي دانلود فايل pdf اين مقاله روي لينک ذيل کليک کنيد:

 

http://www.valiasr-aj.com/image_user/vasaeq/emamat-dar5.pdf

فهرست مطالب

 

اثبات امامت در پنج دقيقه

چرا بايد از مذهب تحقيق كنيم؟

بشارت خداوند به بندگاني که بهترين راه را انتخاب مي‌کنند

لزوم تحقيق در مذهب، در روايات:

أدله شيعه بر فرقه ناجيه بودن خود

خلافت حضرت علي (ع) از كتب اهل سنت

ولاية علي بن أبي طالب در قرآن

ولايت علي بن ابي طالب درسنت

ادله اهل سنت بر خلافت ابوبكر

خلافت عمر بن خطاب

شوراي 6 نفره خلافت عثمان توسط مردم انتخاب شدند يا توسط شخص عمر

مقدمه:

به دنبال برنامه هاي جذاب حضرت آيت الله قزويني در شبکه ولايت در باره امامت، بينندگان عزيز اين شبکه درخواست کردند که اين مطالب به صورت خلاصه شده در سايت قرار گيرد تا آنان بتواند به راحتي از اين مطالب در مناظرات و مباحثات با مخالفان استفاده کنند.

بدين منظور بر آن شديم که مقاله ذيل تقديم شيعيان و دوست داران اهل بيت عصمت و طهارت شود.

در اين مقاله مختصر به چند مطلب اساسي پرداخته مي‌شود:

1. چرا مسلمان ها بايد درخصوص مذهب خود تحقيق کنيم؛

2. ادله شيعه براي بر حق بودن خود، چيست؟

3. ادله شيعه بر خلافت بلافصل اميرالمومنين طبق قرآن و تفاسير اهل سنت چيست؟

4. ادله شيعه بر خلافت بلافصل اميرالمومنين طبق سنت صحيح پيامبر (ص) چيست؟

5. ادله خلافت ابي بکر از ديدگاه اهل سنت چيست؟

چرا بايد از مذهب تحقيق كنيم؟

آيا تحقيق در باره مذهب ضروري است؟ چرا بايد مسلمانان در مذهب خود تحقيق کنند؟ مگر همه ما مسلمان نيستم و همه مسلمانان در صراط مستقيم الهي نيستند و به بهشت نخواهند رفت؟

در اين بخش به اين سؤال پاسخ داده خواهد شد.

بشارت خداوند به بندگاني که بهترين راه را انتخاب مي‌کنند

در قرآن کريم آيات متعددي وجود دارد که لزوم تحقيق و تفحص در عقيده را براي مسلمانان گوشزد مي‌کند که ما به جهت اختصار به يک آيه اشاره مي‌کنيم.

خداوند رحمن و رحيم در قرآن کريم مي‌فرمايد:

{فَبَشِّرْ عِبَادِي الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمْ اللهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الاَلْبَابِ}. الزمر: 17 – 18

بنابراين بندگان مرا بشارت ده، کساني که سخنان را مي‌شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي‌کنند، آنها کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.

لزوم تحقيق در مذهب، در روايات:

در روايات شيعه و سني نيز بر اين مطلب تأکيد شده است که هر مسلماني بايد در عقيده خود تحقيق کرده و بهترين راه و مذهب را بيابند و بر اساس آن زندگي نمايند که ما به يک روايت بسنده مي‌کنيم:

حديث افتراق امت به 73 فرقه

حديث افتراق امت، از احاديث متواتري است که شيعه و سني آن را در کتاب‌هاي خود با سندهاي صحيح نقل کرده‌اند؛ از جمله ترمذي در سنن خود آورده است که پيامبر (ص) فرمودند:

وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً....

قَالَ أَبُو عِيسَى: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ مُفَسَّرٌ.

سنن الترمذي: ج4، ص134 ح 2778.

وصحّحه الحاكم المستدرك: ج 1 ص 6

امت من به هفتاد سه فرقه تقسيم خواهد شد.

ترمذي از علماي بزرگ اهل سنت بعد از نقل حديث مي نويسد: سند روايت حسن (معتبر) است و حاكم نيشابوري هم بر صحت روايت شهادت مي دهد.

و يا در روايت ديگري ميفرمايد:

وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كُلُّهُمْ فِي النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً.

سنن الترمذي: ج 4 ص 135 ح 2779.

امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم خواهد شد که تمام آنها اهل آتش جهنم هستند بجز يک فرقه.

از اين رو، بر ما لازم است راجع به مذهب صحيح و فرقه ناجيه در کلام رسول الله صلي الله عليه واله وسلم بحث و تحقيق بکنيم تا بتوانيم بهترين فرقه را انتخاب کرده و از آن پيروي کنيم.

أدله شيعه بر فرقه ناجيه بودن خود

تمام مذاهب اسلامي، ادعا کرده‌اند که آن‌ها فرقه ناجيه هستند و ديگران فرقه باطل. اما در اين ميان تنها مذهبي که براي اثبات ادعاي خود از قرآن و سنت؛ حتي از کتاب‌هاي مخالفان خود دليل و مدرک معتبر دارد، مذهب اماميه اثني عشريه است. هر چند که اين ادله بسيار گسترده است؛ اما به دليل اختصار تنها به چند دليل بسنده مي‌کنيم:

من مات بلا إمام مات ميتة جاهلية (هر کس بدون امام بميرد به مرگ جاهلي مرده است)

در صحيح مسلم از كتابهاي معتبر دست اول اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمود:

وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.

 صحيح مسلم: ج 6 ص 22 ح 4686.


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:اثبات تشیع, .::. 12:23 .::. منتظر ظهور .::.
غزالي، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم در باره تبريك و تهنيت خليفه دوم و پيمانى كه در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش كرد، مى‌نويسد:
واجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم عيد غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: «من كنت مولاه فعلي مولاه» فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى فهذا تسليم ورضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا.
از خطبه‌هاى رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به على (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت: «تبريك، تبريك، اى ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاى ديگرى هستي.» اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبرى على (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب على (عليه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تأثير هواى نفس و علاقه به رياست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلى تغيير داد و با لشكر كشى‌ها، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمين‌هاى ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‏اى كردند.
الغزالي، أبو حامد محمد بن محمد، مجموعة رسائل الإما الغزالي. ص483.
 تصاویر کتب:
 
                               
 
 
 
 
 
                            
 
 
 
 
 
شرح حال أبو حامد غزالي : علامه شمس الدين ذهبي در ترجمه او مي‌نويسد :
الغزالي الشيخ الإمام البحر حجة الإسلام أعجوبة الزمان زين الدين أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسي الشافعي الغزالي صاحب التصانيف والذكاء المفرط ... ثم بعد سنوات سار إلى وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مكبا على العلم.
غزالي استاد پيشوا و درياي علم ، نشانه اسلام ، اعجوبه زمان ، صاحب كتاب‌ها وانساني با هوش فراوان و زيرك... بود .  پس از سال‌ها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت ، فرصت وعلم ودانش روزگار را سپري كرد ... .
سير أعلام النبلاء ، ج 19 ، ص 322 ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ .  
و در جلد 14 ، ص 202 از همين كتاب با استفاده از حديث نبوي او را يكي از احياگران دين مي‌داند و مي نويسد :  
وقال الحاكم سمعت حسان بن محمد يقول كنا في مجلس ابن سريج سنة ثلاث وثلاث مئة فقام إليه شيخ من أهل العلم فقال أبشر أيها القاضي فإن الله يبعث على رأس كل مئة سنة من يجدد يعني للأمة أمر دينها وإن الله تعالى بعث على رأس المئة عمر بن عبدالعزيز وبعث على رأس المئتين محمد بن إدريس الشافعي ... قلت وقد كان على رأس الأربع مئة الشيخ أبو حامد الاسفراييني وعلى رأس الخمس مئة أبو حامد الغزالي وعلى رأس الست مئة الحافظ عبد الغني ...
حاكم مي گويد : از حسان بن محمد شنيدم كه مي گفت : در سال 303هـ در مجلس ابن سريج بودم ، پير مردي دانشمند بر خواست و گفت :  بشارت اي قاضي ! خداوند در هر صد سال كسي را مي فرستد كه احياگر دين است ، عمربن عبد العزيز اولين است و در صد سال دوّم محمد بن ادريس شافعي است... من مي گويم در صد سال چهارم ابو حامد اسفراييني است و در صد سال پنجم غزالي و در صد سال ششم حافظ عبد الغني است ، و...
**************
 
شرح و  توضيح با خود خوانندگان شيعه و سني.
موسسه تحقیقاتی ولی عصر (عج)

برچسب‌ها:
سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:اثبات تشیع, .::. 12:13 .::. منتظر ظهور .::.

شیطان به رسول خدا (ص) گفت:

من طاقت دیدن 6 خصلت در آدم ها را ندارم!

1- وقتی به هم می رسند و سلام می کنند.

2- به هم مصافحه ( روبوسی) می کنند.                                                           

3- برای هر کاری اِنشاءَ الله می گویند.

4- از گناه استغفار می کنند.

5- ابتدای هر کاری بِسم الله می گویند.

6- تا نام حضرت محمد (ص) را می شنوند صلوات می فرستند.

آیا می دانید هنگامی که می خواهید این پست را باز نشر کنید شیطان چه تلاشی می کند تا از آن جلوگیری کند؟؟ اگر می خواهید شیطان را رنج دهید، یا علی (ع) باز نشر کنید!


برچسب‌ها:
دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:مهدویت, .::. 18:5 .::. منتظر ظهور .::.


برچسب‌ها:
دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:مهدویت, .::. 2:36 .::. منتظر ظهور .::.

فهرست مطالب:

طرح شبهه

نقد و بررسي

روايت اول: «الحق مع ذا»

روايت دوم: «أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَكَ حَيْثُ مَا دَارَ»

روايت سوم: «علي مع القرآن والقرآن مع علي»

روايت چهارم: «اللهم ادر الحق  مع علي»

پاسخ به شبهات دلالي

حق با عمار است و عمار با حق

حق با عمر است، هر جا كه باشد!!!

نتيجه گيري نهائي

يكى از رواياتى كه عصمت مطلق اميرمؤمنان عليه السلام و برترى بى‌چون و چراى آن حضرت را بر تمام اصحاب و بلكه بر تمام امت ثابت مى‌كند، روايت مشهور «علي مع الحق والحق مع علي» است.

چرا كه طبق اين روايت، اميرمؤمنان عليه السلام همواره با حق است و هرگز از حق جدا نخواهد شد و حق گرداگرد آن حضرت مى‌چرخد، هر جا كه على بن أبى طالب عليه السلام باشد. و اين همان عصمت مطلقى است كه شيعيان قائل هستند؛ زيرا معناى عصمت مطلق، چيزى غير از «همراهى هميشگى با حق و صواب، و عدم اشبتاه در گفتار و كردار» نيست و زمانى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله شهادت دهد كه اميرمؤمنان در همه حالات و همواره با حق است و هيچگاه از حق جدا نمى‌شود، عصمت مطلق آن حضرت ثابت مى‌شود؛ زيرا كردار و گفتار انسان خطا كار، همواره با حق نيست و ممكن است گاهى بر خلاف حق باشد؛ چون امكان خطا و اشتباه براى افراد غير معصوم همواره وجود دارد.

مبغضان و منكران فضائل اهل البيت عليهم السلام وقتى با اين روايت و با چنين مضمونى رو برو شده‌اند، به شدت در برابر آن موضع گيرى كرده‌اند؛ از جمله ابن تيميه حرانى، همان كسى كه در انكار فضائل اهل البيت عليه السلام يد طولائى دارد، با چشمان بسته ادعا كرده كه اين روايت نه سند صحيح دارد و نه حتى سند ضعيف !!!

ما در اين مقاله به صورت مختصر أسناد اين روايت را در كتاب‌هاى اهل سنت بررسى خواهيم كرد تا صداقت گفتار امثال ابن تيميه بيش از پيش سنجيده شود.

طرح شبهه:

ابن تيميه در كتاب منهاج السنة مى‌نويسد:

الوجه السادس قولهم إنهم رووا جميعا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال على مع الحق والحق معه يدور حيث دار ولن يفترقا حتى يردا على الحوض من أعظم الكلام كذبا وجهلا

فإن هذا الحديث لم يروه أحد عن النبي صلى الله عليه وسلم لا بإسناد صحيح ولا ضعيف فكيف يقال إنهم جميعا رووا هذا الحديث وهل يكون أكذب ممن يروى عن الصحابة والعلماء أنهم رووا حديثا والحديث لا يعرف عن واحد منهم أصلا بل هذا من أظهر الكذب ولو قيل رواه بعضهم وكان يمكن صحته لكان ممكنا فكيف وهو كذب قطعا على النبي (ص).

بخلاف إخباره أن أم أيمن في الجنة فهذا يمكن أنه قاله فإن أم أيمن امرأة صالحة من المهاجرات فإخباره أنها في الجنة لا ينكر بخلاف قوله عن رجل من أصحابه أنه مع الحق وأن الحق يدور معه حيثما دار لن يفترقا حتى يردا على الحوض فإنه كلام ينزه عنه رسول الله (ص)

أما أولا فلأن الحوض إنما يرده عليه أشخاص كما قال للأنصار..

وأيضا فالحق لا يدور مع شخص غير النبي صلى الله عليه وسلم ولو دار الحق مع على حيثما دار لوجب أن يكون معصوما كالنبي صلى الله عليه وسلم وهم من جهلهم يدعون ذلك ولكن من علم أنه لم يكن بأولى بالعصمة من أبي بكر وعمر وعثمان وغيرهم وليس فيهم من هو معصوم علم كذبهم.

وجه ششم: اين گفته آن‌ها (شيعيان) كه همگى روايت كرده‌اند كه رسول خدا (ص) فرموده: «على با حق است و حق با او است و همواره حق بر مدار على مى‌چرخد، و اين دو هرگز از همديگر جدا نمى‌شوند در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند» از بزرگترين دروغ‌ها و نادانى است.

زيرا اين حديث را هيچ كس از رسول خدا (ص) نقل نكرد است،‌ نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف؛ پس چگونه شيعيان ادعا مى‌كنند كه همگى اين روايت را نقل كرده‌اند.

دليل ديگر بر بطلان ادعاى شيعيان اين كه: حق بر مدار هيچ كسى جز رسول خدا (ص) نمى‌چرخد و اگر حق بر مدار على (عليه السلام) بچرخد، واجب است كه او همانند رسول خدا (ص) معصوم باشد. و اين از نادانى شيعيان است كه چنين چيزى را ادعا مى‌كنند؛ اما آن‌هايى كه دانا هستند مى‌دانند كه على (عليه السلام) سزاوارتر از ابوبكر، عمر، عثمان و ديگران در عصمت نيست و چون در ميان نامبردگان كسى معصوم نيست؛ پس دروغ بودن ادعاى شيعيان فهميده مى‌شود.

ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج4، ص238ـ239، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:اثبات تشیع, .::. 1:31 .::. منتظر ظهور .::.

آيا آيه «بقية الله خير لكم ان كنتم مومنين» در باره امام زمان (عج) نازل شده است؟

پاسخ:

در قرآن کريم آيات بسياري داريم که موضوع اوليه آيه در زمان انبياي گذشته بوده است اما مصداقي از آن نيز در زمان رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم محقق مي شود . تمامي ماجراهايي که از انبياي کرام نقل شده است به اين دليل بوده است که آن ماجرا ربطي به عصر رسول گرامي اسلام و وقائع زمان آن حضرت داشته است .

از واضح ترين آنها مي توان به آيه

رَحمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَيکُم أهلَ البَيتِ  (هود 73)

بخشايش و برکتهاي خداوند بر شما اهل اين خانه باد

اشاره نمود که در شأن حضرت ابراهيم و خاندانش نازل شده است اما رسول خدا از خداوند طلب نمودند که آن را در ذريه وي نيز قرار دهد .

شوكاني در اين باره مي‌نويسد:

قوله : كما صليت على آل إبراهيم هم إسماعيل وإسحاق وأولادهما، وقد جمع الله لهم الرحمة والبركة بقوله: رحمة الله وبركاته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيد ولم يجمعا لغيرهم، فسأل النبي صلى الله عليه وآله وسلم إعطاء ما تضمنته الآية.

قول رسول خدا که فرمودند همانطور که بر ابراهيم و آل ابراهيم درود فرستادي مقصود اسماعيل واسحاق واولاد ايشان است وخداوند براي ذريه وي رحمت وبرکت را جمع فرموده است چون در قرآن فرموده : بخشايش و برکتهاي خداوند بر شما اهل اين خانه باد که او ستايش شده بخشنده است واين دو مطلب براي هيچ کس جمع نشدند .پس رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از خداوند خواست که آنچه را که در اين آيه آمده است به وي عطا شود .

نيل الأوطار - الشوكاني - ج 2 - ص 325

شربيني نيز مي‌نويسد:

قال تعالى: (رحمة الله وبركاته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيد) فسأل (ص) إعطاء ما تضمنته هذه الآية مما سبق إعطاؤه لإبراهيم.

خداوند فرمود : بخشايش و برکتهاي خداوند بر شما اهل اين خانه باد که او ستايش شده بخشنده است .پس رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از خداوند خواست که آنچه را اين آيه شامل وي مي شود – که به ابراهيم عطا شده بود - به وي عطا کند.

مغني المحتاج - محمد بن أحمد الشربيني - ج 1 - ص 176

وبه همين دليل در روايات مي بينيم که هنگام سلام کردن به اهل بيت رسول خدا و درود فرستادن بر ايشان همين آيه را تلاوت مي کرده اند:

ثم نهض اليماني وهو يقول رحمة الله وبركاته عليكم أهل البيت.

شخص يمني ايستاد وگفت : بخشايش و برکتهاي خداوند بر شما اهل اين خانه باد.

الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 - ص 347

آيه مورد بحث نيز همينطور است .

بقية الله به معني کسي يا چيزي است که خداوند براي مردم باقي گذاشته است.

قرطبي يكي از مفسران اهل سنت مي‌نويسد:

 ( بقية الله خير لكم ) أي ما يبقيه الله لكم بعد إيفاء الحقوق.

بقية الله بهتر است براي شما يعني آنچيزي که خداوند براي شما بعد از دادن حق ديگران باقي گذاشته است.

تفسير القرطبي - القرطبي - ج 9 - ص 86

پس معني «بقية الله» عام است و شامل هر چيزي مي شود که خداوند براي مردمان باقي گذاشته باشد.  يکي از مهمترين آنها کسي است که خواهد آمد وجامعه را پر از عدل و داد مي نمايد.

به همين دليل حتي در بعضي کتب اهل سنت آمده است که خود حضرت خود را «بقية الله» ناميده و ديگران هم به حضرت ولي عصر «بقية الله» مي گويند .

وعن أبي جعفر أيضا قال : المهدي منا منصور بالرعب ...وصاح صايح من السماء بأن الحق معه ومع أتباعه فعند ذلك خروج قائمنا ، فإذا خرج أسند ظهره إلى الكعبة واجتمع إليه ثلاث مائة وثلاثة عشر رجلا من أتباعه ، فأول ما ينطق هذه الآية : ( بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين ) ثم يقول : أنا بقية الله وخليفته وحجته عليكم ، فلا يسلم مسلم عليه إلا قال : السلام عليك يا بقية الله في الأرض...

از ابو جعفر (امام باقر) نقل شده است که گفت مهدي از ماست ( اهل بيت) و خداوند او را با انداختن ترسش در دل دشمنان ياري مي کند ... منادي از آسمان ندا مي دهد که حق با او و اطرافيانش است . در آن هنگام قيام کننده ما قيام مي کند . پس وقتي ظهور کند به کعبه تکيه داده و سيصد وسيزده نفر همراه وي جمع مي شوند . پس اولين چيزي که مي گويد اين آيه است : ( بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين )سپس مي گويد اي مردم من بقية الله در زمين هستم وخليفه خداوند و حجت او بر شما .پس هيچ کس به وي سلام نمي کند مگر اينکه مي گويد سلام بر تو اي بقية الله...

الفصول المهمة في معرفة الأئمة - ابن الصباغ مالکي - ج 2  ص 1133- 1135چاپ دار الحديث

مرحوم آيت الله مرعشي در کتاب شرح احقاق الحق مدارک ديگري نيز از کتب اهل سنت براي اين مطلب نقل فرموده اند :

منهم العلامة الشيخ عبد الهادي الأبياري في «العرائس الواضحة» (ص 209 ط القاهرة) قال: وعن أبي جعفر من خبر طويل: أنه إذا خرج أسند ظهره إلى الكعبة واجتمع إليه ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلا من أتباعه، فأول ما ينطق بهذه الآية : (بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين) ثم يقول: أنا بقية الله وخليفته وحجته عليكم فلا يسلم عليه أحد إلا قال : السلام عليك يا بقية الله في الأرض ...

ومنهم العلامة المذكور في جالية الكدر (ص 209 ط مصر). روى الحديث عن أبي جعفر بعين ما تقدم عن «العرائس الواضحة ».

از ايشان ( کسانيکه از علماي اهل سنت اين روايت را در کتبشان نقل کرده اند) علامه شيخ عبد الهادي ابياري است که در کتاب العرائس الواضحة ص 209 چاپ مصر گفته است و از ابا جعفر ( امام باقر عليه السلام) روايتي است طولاني در مورد اينکه وقتي مهدي ظهور کند به کعبه تکيه داده 313 نفر از طرفدارانش نزد وي جمع شده اولين چيزي که مي خواند اين آيه است که : ( بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين ) سپس مي گويد من بقية الله هستم و خليفه او و حجت خداوند بر شما پس هر کس به وي سلام مي کند مي گويد سلام بر تو اي بقية الله ...

و از ايشان همين علامه اي که ذکر شد در کتاب «جالية الكدر» است که همين روايت را که در العرائس الواضحة بود نقل کرده است .

شرح إحقاق الحق - السيد المرعشي - ج 13 - ص 332

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)


برچسب‌ها:
دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:مهدویت, .::. 1:4 .::. منتظر ظهور .::.

یهودیان، سرسخت ترین دشمنان

«ای فرزندان اسراییل، نعمت هایی را که من به شما ارزانی داشتم و اینکه شما را بر جهانیان برتری دادم به یاد آورید.» (آیه ۴۷ سوره بقره) بنی اسراییل، قومی بزرگ و باسابقه ی طولانی تاریخی است که با وجود نعمتهای زیادی که خداوند در زمان حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) به آنها عنایت کرده و نیز انبیا و اوصیای بزرگی که برایشان فرستاده بود، در نهایت چنان دچار انحراف شدند که خداوند آنها را لعنت دائمی کرد و از آنها به عنوان بزرگترین دشمن اسلام و حق (۱) یاد کرد.

در این مقاله نگاهی کوتاه به سابقه ی تاریخی بنی اسراییل و چگونگی انحراف آنها می اندازیم و خواهیم دید که چه ویژگی هایی در این قوم وجود داشت که تبدیل به سرسخت ترین دشمن اسلام و مسلمین شدند و این عقاید خود را تا قیامت همراه خود خواهند داشت.

سرآغاز بنی اسراییل

حضرت ابراهیم (ع) دو فرزند داشتند به نامهای اسماعیل (ع) که در مکه زندگی می کردند و نسل پیامبر اکرم و ائمه (علیهم السلام) از ایشان است؛ و اسحاق (ع) که در فلسطین زندگی می کردند و صاحب فرزندی شدند به نام یعقوب (ع) که نام دیگرشان «اسراییل» بود. حضرت یعقوب (ع)، دوازده پسر داشتند که قوم بنی اسراییل از نسل آنهاست و هر قبیله از بنی اسراییل خود را منتسب به یکی از آنها می دانستند و این قبایل را «سبط» می نامیدند.

پس از مرگ حضرت یعقوب یا همان اسراییل(ع)، رسالت به فرزندشان حضرت یوسف (ع) منتقل شد و ایشان در زمان مرگ، فرزندان خود را گرد هم جمع کرده و پس از حمد و ثنای پروردگار، از روزگار سختی که به آنان خواهد رسید خبر داد که مردان کشته خواهند شد و شکم زنان آبستن دریده و کودکان ذبح خواهند شد تا اینکه خداوند حق را به دست قیام کننده ای از فرزندان لاوی بن یعقوب، ظاهر کند. (۲)

حضرت یوسف (ع) از دنیا رفتند و بنی اسراییل، ۴۰۰ سال در انتظار ظهور منجی خود، رنج ها و ستم های فراوانی از سوی فرعونیان متحمل شد. کافران، بنی اسراییل را از تمام حقوق اجتماعی محروم کردند و تنها از آنها بردگی می کشیدند تا اینکه موعود آنها، حضرت موسی (ع)، ظهور کرد و آنان را نجات داد.

شروع بهانه های بنی اسراییلی

حضرت موسی (ع)، سالهای زیادی را صرف آموزش بنی اسراییل کردند تا آنها را از ملتی که تنها بردگی و کارگری می دانستند، تبدیل به مردمانی دانا و آماده ی حکومت کنند و تا حدودی هم در این کار موفق بودند؛ اما ویژگی هایی که در بنی اسراییل بود، نهایتا آنچه حضرت بافته بودند را پنبه کرد. در زیر، چند ویژگی قرآنی بنی اسراییل را که آنها را به انحراف کشانید، نام خواهیم برد.

۱٫مادی گرایی: از زمان حضرت اسحاق (ع)، تا زمانی که حضرت موسی (ع) قوم بنی اسراییل را از دریا عبور داد، آنان ملتی یکتا پرست بودند، اما در نهایت میل به پرستش خدایی که بتوانند آن را ببینند، کارشان را به آنجا رساند که از حضرت موسی (ع) خواستند خدایی برایشان بیاورد که او را ببینند! «و بنی اسراییل را از دریا گذراندیم، پس به گروهی رسیدند که بر (پرستش) بت هایی که داشتند روی آورده و گرد آمده بودند. گفتند: ای موسی! همان گونه که آنها معبودهایی دارند تو نیز برای ما معبودی قرار ده! گفت: حقّا که شما گروهی هستید که نادانی می کنید.» (۳)

۲٫ضعف در ایمان: با وجود تلاش های بی دریغ حضرت موسی (ع) برای هدایت و آموزش بنی اسراییل، به خاطر سستی و ضعفی که در ایمان آنها وجود داشت، در نهایت وقتی حضرت از جانب خدا برای دریافت وحی به کوه طور احضار شدند، بنی اسراییل سخن پیامبر خود را باور نکردند و گفتند که از کجا بدانیم راست می گویی و دستورات را از جانب خدا می آوری؟! ما را هم با خود ببر! (۴) در نتیجه ایشان مجبور شدند هفتاد نفر از معتمدان بنی اسراییل را با خود ببرند. اما قضیه به همین جا ختم نشد و وقتی آن هفتاد نفر، صدای وحی را شنیدند، باز هم قانع نشدند. «حقیقت این است که آنان از موسی بزرگتر از آن را درخواست کردند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده! پس به کیفر ظلمشان آنها را صاعقه (آسمانی) فرا گرفت.» (۵) اما سستی در ایمان بیش از اینها گریبان بنی اسراییل را گرفته بود، تا جایی که در همان زمان کوتاهی که حضرت موسی (ع) در کوه بودند، گوساله پرست شدند! «و باز پس از آنکه دلایل روشن به آنها رسید گوساله را به خدایی گرفتند، پس ما از آن نیز درگذشتیم، و به موسی برهانی روشن (و قدرتی آشکار) دادیم.»(۶)

۳٫ پرسشگری های جاهلانه و لجوجانه: اگر ماجرای دستور خداوند به بنی اسراییل برای قربانی کردن یک «ماده گاو» را خوانده باشید، مفهوم پرسشگری جاهلانه و لجوجانه را خواهید فهمید. در ابتدا خداوند تنها دستور قربانی کردن یک گاو ماده را داده بود که اگر هر گاو ماده ای که داشتند می کشتند، فرمان را اطاعت کرده بودند؛ اما بنی اسراییل هر بار جزییات بیشتری را پرسید و مدام کار خود را سختتر کرد؛ رنگش چه باشد، سنش چقدر باشد، شخم زده باشد یا نزده باشد و … (۷) همان سوالاتی که به بهانه های بنی اسراییلی مشهور است!

۴٫رد فرمان حضرت موسی (ع): وقتی حضرت موسی (ع) تمام تلاش خود را برای آماده سازی نیروهای بنی اسراییل کردند و وقت آن رسید تا به سرزمین «قدس» بروند و آنجا را برای خود کنند، با وجود وعده ی پیروزی که خداوند به آنها داده بود، ترسیدند و خطاب به حضرت گفتند: «ای موسی! تا آنها در آن (شهر) هستند ما هرگز وارد آنجا نخواهیم شد، پس تو و پروردگارت بروید (با آنان) بجنگید، ما حتما در همین جا خواهیم نشست.»(۸) رد فرمان پیامبر یا امام هر عصر و ایمان نداشتن به وعده ی الهی، گناهی معادل کفر است که آنها مرتکب شدند و آنجا بود که حضرت موسی (ع) آنها را نفرین کرد.

۵٫تحریف کتاب آسمانی خود: یکی از اصلی ترین دلایل انحراف بنی اسراییل، دست بردن در کتاب تورات بود. این کار آنها باعث شد تا آموزه های اصیل تورات به دست فراموشی سپرده شود و جعلیاتی که دنیاپرستان وارد دین کرده بودند، پررنگ و زیبا جلوه کند. «سخنان (خدا) را از موضعش تحریف می کنند.»(۹)

۶٫نژادپرستی: از مطالعه تاریخ و شرح حال بنی اسراییل در قرآن و کتب تاریخی، چنین استفاده می شود که یکی از عقاید لاینفک زندگی یهود در تمام اعصار، اعتقاد به نژاد پرستی و برتری یهود بر سایر اقوام بوده و هست، همانگونه که در پروتکل صهیونیزم آمده است:

«میان قوم ما و غیریهودیان تفاوت های قابل توجهی از لحاظ استعدادها و توانایی ها وجود دارد و همین امر موجب می شود که قوم ما از بالاترین میزان انسانیت برخوردار باشد و غیریهودیان اگرچه به ظاهر چشمانشان باز است ولی چیزی نمی بیند.»(۱۰)

برخی دیگر از ویژگی های بنی اسراییل که در نهایت آنها را قومی منحرف و دشمن حق ساخت عبارتند از: عهد شکنی، سنگدلی، فراموشی دستورات خدا، خیانتکاری (۱۱)، ناتوان و دست بسته دانستن خدا، کفر و سرکشی، پراکندن فساد در زمین (۱۲)، رباخواری (۱۳)، و مانند اینها که در نهایت سبب شد تا خداوند درباره آنها بفرماید: «بى گمان، سرسخت ترین مردم را در دشمنى با مومنان، یهودیان و مشرکان خواهى یافت…» (۱۴)

پی نوشت: ۱٫      به طور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت. (آیه ۸۲ سوره مائده). ۲٫      کتاب تبار انحراف، مهدی طائب، ص ۹۸٫ ۳٫      آیه ۱۳۸ سوره اعراف. ۴٫      ر.ک. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۴۱؛ به نقل از کتاب تبار انحراف، ص ۱۴۹٫ ۵٫      آیه ۱۵۳ سوره نساء. ۶٫      همان. ۷٫      آیات ۶۸ تا ۷۰ سوره بقره. ۸٫      آیه ۲۴ سوره مائده. ۹٫      آیه ۱۳ سوره مائده. ۱۰٫  مصطفی قویدل، یهود در قرآن، به نقل از مقاله «عبرتی از علل و عوامل انحرافات یهود در قرآن»، فاطمه ژیان ۱۱٫  آیه ۱۳ سوره مائده: ولی بخاطر پیمان شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم سخنان (خدا) را از موردش تحریف می کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه می شوی، مگر عده کمی از آنان… ۱۲٫  آیه ۶۴ سوره مائده: و یهود گفتند: دست خدا در بند است (هم در مرحله تشریع و از این روست که احکام دین چه در تورات و غیر آن قابل نسخ نیست، و هم در انفاق به مردم، و گرنه چرا مؤمنان همه فقیرند و خود از مردم وام می خواهد)، دست های خودشان در بند باد و به سزای گفتارشان از رحمت خدا دور باشند! بلکه هر دو دست (قدرت) او همواره باز است و قدرت کامله او همیشه محفوظ است (احکام و شرایع را نسخ می کند و نسبت به دوستان و دشمنان، در دنیا و در آخرت) هر گونه اراده نماید انفاق می کند. و حتما آنچه به سوی تو از جانب پروردگارت نازل شده بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان خواهد افزود. و ما میان آنان ( یهود و نصاری و فرقه های آنها با یکدیگر ) تا روز قیامت دشمنی و کینه افکنده ایم هر بار آتشی را برای جنگ (با مسلمانان) افروختند خداوند آن را خاموش نمود. و آنها در روی زمین راه فساد می پویند، و خداوند مفسدان را دوست ندارد. ۱۳٫  آیه ۱۶۱ سوره نسا: و ربا می گرفتند با اینکه از آن نهی شده بودند و اموال مردم را به ناحق می خوردند و ما برای کفر پیشگان از آنان عذابی دردناک آماده کرده ایم. ۱۴٫  آیه ۸۲ سوره مائده. ترجمه آیات با استفاده از نرم افزار قرآن کریم موجود در سایت تدبر

منبع: موعود


برچسب‌ها:
یک شنبه 25 خرداد 1393برچسب:مهدویت, .::. 4:20 .::. منتظر ظهور .::.

علامه محمد مرعی : در قرآن کریم آیات بسیاری، صحت مذهب شیعه را تایید می کند که علما و دانشمندان شیعه و سنی آنها را موافق عقیده ی شیعه تفسیر کرده اند:

آیه ی ولایت: یکی از آیات، آیه ی « ولایت » است که در سوره ی مائده، آیه ی55می خوانیم:

« اِنَّما وَلِیُّکُمُ الّلهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الذّینَ یُقِیمُونَ الصَّلوهَ وَ یؤتُونَ الزَّکوهَ وَ هُمْ راکِعُونَ؛ جز این نیست که ولی و صاحب اختیار شما خدا و رسول او و افراد با ایمانی هستند، که نماز می خوانند و در حال رکوع صدقه می دهند.»

همه ی امامان اهل بیت و علمای تفسیر و حدیث از شیعه به اتفاق و بسیاری از مفسران سنی، بلکه همه ی آنها می گوینند: این آیه در شان حضرت علی (ع) در موقعی که انگشتر خود را در رکوع نماز در مسجد النبی به مستمندی داد، نازل شد؛ به طوری که این مطلب نزد همه ی اصحاب و تابعین ( مسلمانان پس از اصحاب) و شعرای صدر اسلام مسلّم بود، آن چنان که آن را در اشعار خود منعکس کردند، و عده ی زیادی از علمای اهل تسنن بر این مطلب تصریح کرده اند که در اینجا به گفتار چند نفر از آنها اشاره می کنیم:

سیوطی از ابن عباس نقل می کند: حضرت علی (ع) در رکوع نماز، انگشترش را به سائل بخشید. پیامبر (ص) به سائل فرمود: چه کسی این انگشتر را به تو داد؟ عرض کرد: این شخصی که در حال رکوع است؛ ( یعنی علی (ع) ) در این هنگام آیه ی فوق نازل شد.

طبرانی و ابن مردویه از عمار یاسر نقل می کنند که گفت: حضرت علی (ع) در رکوع نماز بود، سائلی در مقابل علی (ع) توقف کرد، آن حضرت انگشترش را در آن حال به سائل داد. سائل نزد پیامبر آمد و جریان را گفت؛ در عمین موقع آیه ی فوق نازل شد. رسول خدا (ص) آن آیه را برای اصحابش خواندند، و سپس فرمودند:« کسی که من مولی او هستم علی مولی اوست ، پروردگارا دوست بدار بدار کسی که علی را دوست بدارد، و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن بدارد.»

و در روایت دیگر است: وقتی رسول خدا سائل را دید، به او گفت: آیا کسی چیزی به تو داد؟ عرض کرد: آری. فرمود: آن کس چه کسی بود؟ عرض کرد: همین مردی ( اشاره به علی (ع) ) که استاده است. فرمود در چه حالی به و داد؟

عرض کرد در حال رکوع. فرمود: این شخص علی، فرزند ابوطالب است. در این موقع پیامبر تکبیر گفت و سپس فرمود:

« وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ‌ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَاِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الغالِبُونَ؛ و کسانی که ولایت خدا و رسول و مردان با ایمان را بپذیرند ( پیروزند زیرا) حزب و جمعیت خدا غالب و پیروز خواهد بود.»

سپس اشعار حسان بن ثابت را در این مورد خواند:

« اَبَا حسن تُفدیکَ نفسی و مهجتی

                                  و کلُّ بطییءٍ فی الهدی و مسارع

   و انت الَّذی اعطیتَ اذ انت راکع

                                   فداک نفوس  القوم  یا  خیر راکع

    فَاَنزلَ    فیکَ  اللهُ    خیر ولایه                            

                                    واثبتها  فی  محکمات  الشرائع

ای علی! جانم و قلبم و هر کسی که سریع یا کند در راه هدایت گام برمی دارد به فدای تو، تو آن کسی هستی که در رکوع بخشش کردی، ارواح همه به فدایت ای بهترین رکوع روندگان! که پس از این بخشش خداوند در شان تو آیه ی ولایت را نازل کرد و آن را در قرآنش ثابت و جاوید گذاشت.»

در این مورد به همین مختصر اکتفا می کنیم.

بنابراین طبق آیه ی فوق، روشن و واضح می شود که امام و خلیفه بعد از رسول خدا (ص) حضرت علی (ع) است، آنجا که خداوند در آیه ی ولایت او را مقارن ولایت خدا و رسول قرار داده است، وبا کلمه ی« اِنَّما» که به اتفاق علمای ادب، دلالت برحصر ( ولایت وختص اینان است بنابراین نمی توان آن را به معنی دوست دانست زیرا ممکن است فردی افراد دیگری را نیز دوست خود بداند و آنان را دوست بدارد در حالی ک در آن صورت از آیه چنین برداشت می شود که تنها دوست شما خدا و... ) دارد، دانسته می شود که ولایت و امامت برمردم منحصر به خدا و رسول و علی (ع) است.

منظور از کلمه ی ولی در آیه ی مذکور، اولی به تصرف ( صاحب اختیاران ) است، کسی اولی به تصرف نیست مگر اینکه خلیفه و امام باشد و این معنی برای کلمه ی «ولی» از نظر دانشمندان لغت شناس، معروف است؛ و همین طور این معنی از نظر علمای شرع مشهور است، که در گفتار خود می گویند: سلطان و ولی کسی است که ولی ندارد، یا می گویند: ولی بچه یا ولی میت و... .

 و پس از آن خداوند می فرمایند که کسانی هم که این ولایت و را می پذیرند غالبون اند و باتوجه به دو آیه ی قبل آنان از سرزنش هیج سرزنش کننده ای هم نمی ترسند.همچین در آیه ی 57 از سوره ی مائده مشخص می شود درصورتی که کسی ولایت علی (ع) را نپذیرد به ناچار به ولایت اهل کتاب و کفار رو می آورد چرا که می فرماید:

یَاّیُّها الَّذينَ ءَامّنواْ لا تَتَّخِذُواْ الَّذینَ اتَّخّذُوا دینَکُم هُزُوًا وَ لَعِبًآ مِّنَ الَّذینَ اُوتُوا الکِتَبَ مِن قَبلِکُم وَالکُفّارَ اَولِیاءَ وَ اتَّقوا الله ان کُنتُم مومِنینَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می گیرند- از اهل کتاب و مشرکان- ولی خود انتخاب نکنید؛ و تقوای الهی پیشه کنید اگر ایمان دارید‍!.»

همچنین باتوجه به اینکه طبق فرموده ی یکی از معصومین که صلاه حقیقی همان ولایت و امامت اهل بیت است و نیز باتوجه به آیه ی 58 سوره ی مائده که می فرمایند:

«وَ اِذَا نَادَیتُم اِلي الصَّلَوةِ اتَّخَذُوها هُزُوًا وّ لَعِبًا ذّلِکَ بِاّنَّهُم قَومٌ لا یّعقِلونَ؛ آنها هنگامی که به نماز فراخوانده می خوانید، آن را به مسخره و بازی می گیرید؛ این به خاطر آن است که آنها جمعی نابخردند.»

پس می توان با توجه به این آیه متوجه شد که جمعی هستند که زمانی که آنان را به پذیرش ولایت و امامت علی (ع) و اولادش و صلاه حقیقی فرامی خوانند آن را به مسخره و بازی می گیرند و آن را نمی پذیرند و با توجه به این آیه اینان جمعی هستند نابخرد که از قوه ی عقل خود این پیامبر درونی استفاده نمی کنند چرا که علم بر افضلیت علی (ع) در همه ی مسلمین بود. چه کسی نمی دانست که امام علی (ع) افقه است، اعدل است، اعلم است، اشجع است، انسب است ( از همه به پیامبر نزدیک تر است) و هزاران فضیلت امیر المومنین که رسول الله (ص) می فرمایند: علی جان اگر مردم مشرک نمی شدند و مانند یهود و نصارا عزیر و مسیح را فرزند خدا بدانند فضائل تو را می گفتم.آری علم بر افضلیت امیرالمومنین در همگان بود اما عقل پذیرش آن خیر.

وقتی که طبق ادله ی سنی و شیعه که خاطر نشان ساختیم، منظور از آیه ی ولایت، علی (ع) است، روی این اساس مقدم داشتن غیر علی از علی (ع) روا نیست، همانگونه که مقدم دانستن احدی بر پیامبر (ص) جایز نیست، زیرا که خداوند متعال محمد (ص) و علی (ع) را در ولایت شریک هم قرار داده است.

اما مخالفان ما گرچه این حقیقت آشکار را درباره ی حضرت علی (ع) دریافته اند، و گفتار بی اساس معاندان را می دانند ولی در عین حال، معنی آیه را طبق مقتضای اهداف و هواهای خود، معنی و تفسیر به رای می کنند.

همچنین لازم به ذکر است که رسیدن و پیوستن به ولایت امیرالمومنین به تمامی مسلمین، در قرآن دستور داده شده است.از آنجا که سوره ی بقره زود تر از سوره ی مائده نازل شده است و به نقلی سوره ی مائده از آخرین سوره هاست، در سوره ی بقره آیه ی 43 خداوند می فرمایند:

«وَاَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَءَاتُواْ الزَّکَوةّ وَ ارکَعُواْ مَعَ الرَّکِعینَ؛ و نماز را به پا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید.»

بنابراین خداوند با انزال این آیه دستور به رکوع وفتن با رکوع کنندگان را به مسلمین دادند و نیز این سوال را در ذهن آنان ایجاد کردند که این رکوع کنندگان کیستند که آنان نیز باید با آنان به رکوع بروند، اما با نازل شدن آیه ولایت پاسخ این سوال آشکار شد که این رکوع کنندگان همان علی بن ابی طالب (ع) است که همه باید خود را به ولایت او و فرزندانش برسانند.


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
یک شنبه 25 خرداد 1393برچسب:اثبات تشیع, .::. 3:14 .::. منتظر ظهور .::.
درباره ما

به وبلاگ خودتون خوش آمدید. هدف بنده از ایجاد این وبلاگ تهمت های ناروایی است که به شیعیان امیر المومنین (ع) زده می شود. همچنین یکی دیگر از اهداف ایجاد وحدت بین اهل سنت و تشیع است و هیچ قصد توهینی به برادران اهل سنت ما وجود ندارد بلکه هدف اثبات مذهب تشیع در فضای حسن تفاهم است.
طراح قالب
ثامن تـــم


۩۩کد صوتی مهدوی برای وبلاگ شما۩۩

ختم صلوات